بحران مدیریت مناطق آزاد؛ انتصاب غیرتخصصی سرمایهگذاران را فراری میدهد

ارتباط فردا: یادداشت مهمان؛ کمال ابراهیمی کاوری، کارشناس ارشد مناطق آزاد تجاری اقتصادی در یادداشت اختصاصی برای خبرگزاری مهر در خصوص اینکه مدیریت مناطق آزاد در سالهای اخیر «قربانی انتصابات غیرکارشناسی و مداخلات بیرونی» شده، نوشت: مناطق آزاد تجاری صنعتی در ایران قرار بود موتور توسعه باشند؛ مناطقی که با مدیریت چابک، ساختار حرفهای و دوری از مداخلات سیاسی، بتوانند حلقه اتصال اقتصاد ملی با اقتصاد جهانی را شکل دهند.
اما آنچه در عمل رخ داده، در بسیاری موارد فاصلهای قابل توجه با فلسفه وجودی این مناطق دارد. یکی از مهمترین چالشهای امروز مناطق آزاد، انتصابات غیرکارشناسی و مداخلات بیرونی بهویژه دخالت برخی نمایندگان مجلس در فرآیند انتخاب مدیران و مدیرانمیانی است؛ روندی که نهتنها آینده مناطق آزاد را تحتتأثیر قرار داده، بلکه اعتماد سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی را نیز بهشدت فرسوده کرده است.
مناطق آزاد ماهیتاً ساختاری تخصصمحور دارند. مدیریت این مناطق باید مبتنی بر شناخت عمیق از تجارت بینالملل، لجستیک، مالیات، مقررات سرمایهگذاری، زنجیرههای تأمین و استانداردهای امنیت اقتصادی باشد. در چنین بستری، انتصاب افرادی که هیچ آشنایی جدی با مفهوم مناطق آزاد، مأموریتهای آنها، مزیتهای رقابتی یا سیاستگذاری منطقهای ندارند، ضربهای سنگین به کارآمدی این نهادها وارد میکند.
مدیریت منطقه آزاد، صرفاً یک جایگاه اداری نیست؛ بلکه یک نقش راهبردی است که هر تصمیم آن میتواند به جذب یا فراریدادن یک سرمایهگذار خارجی، تسریع یا توقف یک پروژه ملی و تقویت یا تضعیف یک زنجیره تجاری بیانجامد.
مشکل زمانی پیچیدهتر میشود که دخالتهای بیرونی در انتصابات، بهویژه فشار برخی نمایندگان مجلس، مسیر طبیعی انتخاب مدیران متخصص را مختل میکند. در چنین فضایی، انتصابها نه بر اساس شایستگی و تجربه، بلکه بر پایه تعلقات سیاسی، روابط انتخاباتی یا ملاحظات شخصی شکل میگیرد. این روند، ماهیت مناطق آزاد را از یک نهاد توسعهمحور به یک میدان چانهزنی سیاسی تبدیل میکند؛ جایی که کارآمدی جای خود را به مصلحتهای فردی و گروهی میدهد.
پیامد چنین مداخلاتی کاملاً روشن است؛ از بیثباتی در مدیریت تا کندی اجرای پروژهها، از مهاجرت سرمایهگذاران تا از میانرفتن اعتماد فعالان اقتصادی. سرمایهگذارانی که برای ایجاد کارخانه، مرکز لجستیک یا فعالیت تجاری وارد منطقه آزاد میشوند، بهدنبال مدیریتی شفاف، قابل پیشبینی و حرفهای هستند. هیچ سرمایهگذاری آینده کسبوکار خود را به محیطی گره نمیزند که مدیران آن، با هر تغییر سیاسی، جابهجا و تصمیمات استراتژیک آنها لغو یا معلق میشود.
روشن است که مناطق آزاد بیش از هر زمان دیگری نیازمند ثبات مدیریتی، نگاه تخصصی و دوری از فشارهای بیرونی هستند. کشورهایی که امروز دارای مناطق آزاد موفقاند، از جبلعلی تا صحار و فریزونهای ترکیه، ساختار مدیریتیشان را فراتر از نفوذهای سیاسی تعریف کردهاند. در این مدلها، مدیر یک منطقه آزاد بر پایه تجربه، تحصیلات مرتبط، سابقه بینالمللی و فهم حرفهای از اقتصاد جهانی انتخاب میشود؛ نه براساس نفوذ عدهای یا رضایت گروههای محلی.
مناطق آزاد برای عبور از وضع موجود، باید به اصل بنیادین خود، یعنی اداره متخصصمحور، ثبات مدیریتی، و استقلال نسبی از فشارهای عدهای بازگردند. مدیرانی که قرار است آینده یک منطقه آزاد را شکل دهند، باید با زبان تجارت جهانی آشنا باشند، درک درستی از مدلهای موفق منطقهای داشته باشند، ساختارهای مدرن لجستیک را بشناسند و بتوانند برای جذب سرمایه خارجی مذاکره کنند. هیچ منطقه آزادی با انتصابهای غیرکارشناسی و مدیریت بر پایه رابطه و مصلحت، به نقطه جهش نمیرسد.
آینده مناطق آزاد ایران در گرو تصمیماتی است که امروز گرفته میشود. اگر مدیران متخصص بر صندلی مدیریت بنشینند، مناطق آزاد میتوانند بار دیگر به ریل توسعه بازگردند؛ اما اگر مداخلات بیرونی و انتصابات غیرکارشناسی ادامه یابد، این مناطق بهجای موتور محرک اقتصاد، به حلقهای ناکارآمد در ساختار اقتصادی کشور تبدیل خواهند شد.
زمان آن رسیده است که ارادهای جمعی برای اصلاح این روند شکل گیرد و مدیریت مناطق آزاد به جایگاه واقعی خود یعنی مدیریت حرفهای و بدون مداخله بیرونی بازگردد.



